از هالیود(( فارو- فافون)) تا بالیود ((امیری))
نوشته از کوهنورد                                                                                                                             نوشته از کوهنورد

     ډر هفته های اخیر  آقای امیری در برنامه تلویزیونی خود باز هم چنک به تخیل مضحک زده وبا کذابیت همیشګی اش، پیروانش را به اصطلاح  از (( آمدن عيسی مسیح )) بشارت میدهد و سخن از به اصطلاح محاکمه و دستور دستګیری یکتعداد اعضای سابق حزب دموکراتیک خلق افغانستان که به ګفته او در محکمه بین المللی عدالت محاکمه خواهند شد، داده شده است. از نظر نویسنده جای تعجب است که آقای امیری خود را در موقعیت ((واهی)) یک دادګستر  محکمه بین المللی که بخشي از سازمان ملل متحد است، قرار داده و قبل از آنکه موضوع جرایم جنګی در افغانستان توسط شورای امنیت ملل متحد به بررسی ګرفته شود و تصمیم مبنی بر تشکیل یک محکمه بخاطر جرایم احتمالی جنګی در سالهای جنګ اتخاذ ګردد  و محل آن تثبیت ګردد، فتواه میان تهی و احساساتی خود و ((رفقای چپ افراطی))اش را صادر میکند و یکبار دیګر خصلت اصلی خود و تعدادی از آنان را که در لباس (( مدافعین حقوق بشر!)) ولی از خفا خفاش منش،با مکر و هیله، تزویر، فریب و خاک در چشم زدن، خود را نمایان میسازد .این تحریکات آقای امیری ادامه همان تلاشهای نفرت بر انګیز و دشمنانه یک حلقه معلوم الحال سازمان فوفون با تبانی رفقای به اصطلاح سرخ و انقلابی شان( فارو) و( راوا ) و همراه با شخص دیګر معلوم الحال بنام  حلیم تنویر و ارسلا  روان بعضي حلقات سیاسی و اجتماعی در هالند را توانستند  تاریک  بسازند، که در نتیجه  فراهم آوری  معلوماتهای غلط، آنهم از منابع  خود ساخته، فاکت های خلاف واقعیت و ارایه آن به منابع دولتی حکومت هالند بويژه اداره( آی ان دی) ، سرنوشت  تعدادی از پناهجویان افغان در هالند را   جفا کارانه تاریک ساختند و از ده سال به این طرف آنان و اعضای خانواده های شان در بد ترین حالت روانی، جسمانی و بی سرنوشتی رنج میبرند. اطلاعات کاذب انها اکنون حیات، مصئونیت و صحت جسمانی و روانی تعداد اطفال، زنان و پدران فامیل ها را جدا تهد ید میکند.                                     

       ڼویسنده میخواهد به اصطلاح عامیانه با  کلوخ دیوار به تعدادی از روشنفکران با احساس مربوط جریان  سابق شعله جاوید که علی رغم  یکه تازی و با آتش منشی با تمام حلقات  و جریانات چپ در کشور مواضع مفاهمه را کنار ګذاشته اند. ولی در احساست مثبت شان کمتر میتوان شک نمود، نظر و احساس خود را در قالب این نبشته منعکس سازد.                                     

ار نام یک عضو با افتخار و با غرور حزب سابق دموکراتیک خلق افغانستان که پیشینه پر افتخار وپر ارزش را در رشد نهضت روشنګری و روشنفکری چپ در افغانستان دارد، با تمام وضاحت   بر آنانکه قربانیان اصلی  تروریزم و جنګ و نقض حقوق بشری در سی سال جنګ  در افغانستان شده اند، باید روشن ګردد که اعضای راستین حزب سابق دموکراتیک افغانستان از هیچ محاکمه عادلانه و بر بنیاد واقعیت ها و اسناد معتبر که با معیار های حقوق بین المللی منطبق باشند، ترس و هراسی ندارند. اګر  دست های ناپاک و آلوده شما ها هم  در کار باشد و با جعل ، تقلب و ادعا های دروغین تان این و آن حزب و سازمان را تحت تاثیر قرار دهید،  بالاخره افشا خواهید شد.                   

  آقای امیری، شما باید مطمین باشید که خود شما و ((رفقای سرخ))    شما چه در اروپا، چه در کانادا و آمریکا و چه در افغانستان جز یک ګروه افراطی، ضد ملی و ماجراجو بیشتر نیستید. شما و تعداد رفقای تان که امروز زیر نام ګروپهای دفاع از حقوق بشر، سازمانهای انقلابی زنان، دموکرات و غیره ،خاک در چشم احزاب و سازمانهای چپی ، دمکرات، و بعضي اعضای پارلمانهای این کشور ها زده اید و با پررویی هنوز ادامه میدهید و روپوشهای ګوسفندی را برخ ګرګین تان کشیده اید، باید بدانید که بالاخره افشا خواهید شد. شما باید بدانید که ا ز نام سازمان تان در هیچ جا نه در افغانستان و نه در برون مرز ها، جای پای ندارید با هر لباس و خرام همان اجزای یک ببر کاغذی هستید. ولی ! آنان را که شما و رفقای همردیف تان در هیولای (شیزوفرینی) بدار میآویزید،  جرات و شجاعت آنرا دارند که با ګذشته افتخار امیز سیاسی شان، در میان مردم کشور شان باز هم علم و توغ وطنپرستی، دموکراسی واقعی و مبارزه به خاطر یک افغانستان آزاد، مستقل، پیشرفته و با غرور را  بالا بکنند.  

فکر میکنم فرصت آن رسید ه است تا جنایاتي را که شما خود  و افراد مثل شما  در سالهای جنګ در افغانستان مرتکب شده اید، افشا ګردد.   

نقش فعال تعدادی از ګروپهای تروريستی و سازمان یافته شما و رفقای شما  در سالهای حاکمیت ح.د.خ.ا  تحت نامهای (ساما)، (رهایی) و انجام عملیاتهای تروريستی زیر چتر  تنظیم های اسلامی از جمله حزب اسلامی ګلبدین حکمتیار، جمعيت اسلامی، سازمان نصر، پیکار و غیره  که بصورت مخفی نفوذ نموده بودید، پنهان باقی نمی ماند. ټعدادی از شماها که در دستګاه شکنجه (( کام )) حفیظ الله امین این جلاد بی نظیر در تاریخ روشنفکری افغانستان، در ګرفتاری و شکنجه  تعداد زیاد روشنفکران چپ و وطنپرست در آنزمان  سهم داشتید، نیز بی پرده باقی نمی ماند.  از جمله یک ګروه که در ګرفتاری نویسنده هم عملا سهم داشتند، در همان زمان خود دستګیر و افشا شدند وقربانی عمل ننګین شان شدند.                                                                         

  پلان اختطاف طیاره آریانا در سال ۱۳۵۹ در قندهار به همکاری سازمان انقلابی زنان افغانستان که در آنزمان در پاکستان مقر فعالیت داشت، که بموقع کشف و افشا ګردید عملا رفقای به اصطلاح انقلابی شما در پاکستان سازمانده آن بودند، ترور های روشنفکران چپ در مناطق شهر کابل و غیره نمونه های بارز جنايات ضد انساني شما است. 

برای هر انسان روشنفکر و آګاه ما چه در افغانستان و چه در خارج کشور مبرهن است که واقعیت های تلخ و خونین افغانستان در سی سال اخیر نتیجه پلانهای مخفی وضد انسانی تعدادی از کشورهای بوده که  همیشه تحت نام حقوق بشر و دموکراسی،  مداخله، تحریک جنک داخلی  وسازمان دادن کودتاهای خونین را از طریق افراد قبلا سرمایه ګزاری شده مشروعیت میدادنه که متاسفانه با براه افتادن قیام مسلحانه  ۷ ثور ۱۳۵۷ و به وجود آمدن دیکتاتوری خونین امین و جلادان همدست او، زمینه مداخلات و تحریک جنګ داخلی توسط  دستګاه های استخباراتی  آمریکا، پاکستان و ایران وسعت پیدا نمود. در اختیار قرار دادن سلاح ها از جانب این کشور ها و پشتیبانی مالی و مسلحانه تعداد دیګر کشور ها مانند چین، مصر و ضمنا همکاری پولی از کشور های اروپای غرب زیر نام کمکهای انسانی، حیات انسانهای جامعه ما را میګرفت و وضع را بحرانی تر و خطرناک تر میساخت.                                                                                  

واضحا باید ګفت که  حزب دموکراتیک خلق افغانستان در چنین حالت پیچیده راه دیګر جز دفاع از حاکمیت و قیام مسلحانه ثور با آنکه یک زایش خام و قبلا غیر پیشبینی شده بود، نداشت.                                                                              

حاکمیت بعد از ۶ جدی ۱۳۷۸  بخصوص زمان شادروان ببرک کارمل تمام تلاش را متمرکز به ساختار یک حکومت قانون و جلب تمام نیروهای ملی و تحول پسند در ساختار دولت نمود. دشمنی، خودخواهی و لجاجت بعضي از حلقات روشنفکری چپ و میانه از یکطرف و محافظه کاری روشنفکران میانه رو، رهبرای حزب و دولت را  مجبور به اتخاذ سیاست نمود که دفاع مستقلانه از حاکمیت ملی افغانستان بر همه مسایل دیګر سایه افګند. با آنهم دولت افغانستان  در آنوقت بیشترین تلاش را مبنی بر حاکمیت قانون ادامه داد. اګر مساله روی یک  بررسی بیطرفانه و غیر دشمنانه باشد، حاکمیت آنزمان بزرګترین افتخار را در تاریخ قانونګذاری افغانستان کمایی نمود. همه مسایل از جمله  برخورد بر جرایم ضد دولت و حاکمیت ملی بر بنیاد قوانین موضوعه  جدید و بعضي قوانین که در زمان حاکمیت محمد داود به تصویب رسیده بود، صورت میګرفت. نظر بر بعضي بررسیها بیش از هشتادوپنج فیصد آنان که طی سالهای ۱۹۷۹ الی ۱۹۹۲ دستګیروبعد از جریان عدلی و قضایی زندانی ګردیده بودند، یا حین جنګ مسلحانه و یا در نتیجه اسناد موثق مبنی بر اعمال تروريستی و سبوتاژ های مستند در عرصه اقتصادی و انجام سایر جرایم ضد امنیت داخلی و خارجی  ګرفتار و به مراجع عدلی سپره شده بودند . 

از لحاظ تیوری و پراتیک هر دولت حق دارد افراد را به نسبت انجام  جرایم ضد نظم عامه که قبلا در قانون پیشبینی شده است، آنهم در شرایط جنګی، مورد باز پرس قرار بدهد، محاکمه نماید و در صورت تثبیت جرم مجازات نماید. البته بعضي اشتباهات و کاستیها را نمیتوان در این موارد انکار نمود، ولی آنچه اتهامات آنان که خود به نحوی در ترورها، قتل و سایر جرایم جنګی و ضد انسانی دست های آلوده دارند، را نمیتوان معیار به اصطلاح محاکمه جنایات جنګی دانست. اتهامات دشمنانه، عقده مندانه و نفرت بر انګیز نخواهد توانست ترازوی عدالت و قانون را به لبه رسوایی و بی عدالتی سرازیر نماید. هر دولتی حق دارد در حالات وخیم و جنګی تدابیر جدی تر را بخاطر حفظ نظم عامه، حفظ امنیت داخلی د خارجی خود و اتباع خود روی دست بګیرد.                  

 

 


December 18th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات